جدول جو
جدول جو

معنی نبات ریختن - جستجوی لغت در جدول جو

نبات ریختن(عَ صَ/ صِ اَ کَ دَ)
نبات ساختن. شکر را به نبات مبدل کردن:
بی تعلق شو که قنادی چو میریزد نبات
قالبی امروز می سازد که فردا بشکند.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نبات ریختن
شکرراتبدیل به نبات کردن نبات ساختن
تصویری از نبات ریختن
تصویر نبات ریختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبان ریختن
تصویر زبان ریختن
کنایه از بسیار حرف زدن، پرحرفی کردن
زبان بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ شُ دَ)
زیاد حرف زدن. (فرهنگ نظام). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن: هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبان ریختن
تصویر زبان ریختن
زبان بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان ریختن
تصویر زبان ریختن
((~. تَ))
چرب زبانی کردن، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن
فرهنگ فارسی معین